♥♥ manoto ♥♥

قصه من و تو

♥♥ manoto ♥♥

قصه من و تو

♥♥سوتی♥♥

 

 

عزیزم بیر داناسان  ............... صدف سن بیر دوروانا  

 

من اولسم سنه قوربان  ............... سن اولمه بیر داناسان  

 

عزیزم یه دونه ای  ...............  صدفی دوردونه ای 

من اگه بمیرم فدای تو  ...............  تو نمیر؛ یه دونه ای 

 

 

gif_icon015بلاخره بعد کلی کل کل (نمیدونم سر چی) بی خیال قضیه شدیمو حالا حیرون بودم که ناراحت شدی یا نه؟ تا اینکه دلو زدم به دریا و ازت پرسیدم، ولی خیالم راحت که نمیشد، تو هم خیلی روک گفتی: به چه زبونی بگم که ناراحت نشدم؟ دیدم اعصاب نداریو بهتره تا کتک نخوردم بی خیال بشم ولی دست وردار نبودی دوباره گفتی: به ترکی بگم خوبه؟ دیگه دود داشت از سرم بلند میشد، اگه دم دستم بودی که کتک خورده بودی ولی حیف که هیچ راهی غیر اینکه چند تا بد و بیراه اونم تو دلم بهت بدم نبود، ولی حداقل دلم که خنک شد، بلاخره با کله ای که فکر داشت توش اسکیت بازی میکرد خواب رفتم تا صبح ...گوشیو که نگاه کردم پیامتو دیدم که: 



  من ناراحت دیلم گلین خانم

تازه حساب کار اومد تو دستم،دیگه هیچی به روی خودم نیوردم.
                                              
    بلنگ ددم که ناراحت دیلم سن باور ادمدن

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد