دقت کردید که چقدر خاطرات عجیبند:
گاهی اوقات می خندیم به روزهایی که گریه می کردیم
گاهی اوقات گریه میکنیم به روز هایی که می خندیدیم
نمیدونم چرا حسو حال نوشتن ندارم همین امروز پنج شیش بار اومدم که خاطره هامونو بنویسم ولی دستو دلم به نوشتن نمیره جدی دلم واسه خودم تنگ شده...
دیشب نتیجه های ارشد اومد!!! ننه جان اینا رفتن مشهد، امروز میخواستیم بیایم خونتون ولی جور نشد میخواستی بری فوتبال
دلم واسه دوستام، واسه اصفهان، واسه فکرام تنگ شده...